به نام خداوند تنهایی ها!
روز دانشجو آمد و رفت یک نفر هم در این دانشگاه عریض و طویل تبریک ناقابلی خدمت این قشر فهیم و فهمیده و فرهیخته و سازنده و بالنده نگفت که نگفت.
جشن و مراسم روز دانشجو هم که خوشا به سعادت آنان که در مراسم دکتر ولایتی حضور داشتند که شرح آن آمده است و گویا چه پر بار ... !
اما بشنوید از آن سوی گود که نمی دانم چقدر درست است که عده ای از دانشجویان بر آنند تا مراسمی را در خور روز دانشجو آن هم دو ، سه هفته بعد از آن روز فرخنده برگزار کنند که امید است موفق شوند تا ببینیم چه از آب در خواهد آمد.
شنیده ایم و از نشریات گوناگون دانشگاه ... !؟ (هفته نامه ها و روزنامه ها و گاه نامه ها و گوش ها و موشها) خوانده ایم که مراسم باید سری داشته باشد در خور تن خود.
* انتخاب دانشجوی منتخب آن هم با آرای دانشجویان که گویا عده ای کاندید می شوند و بدان ها رای می دهیم که از آنان تقدیر شود فقط امیدواریم با این آرا به آنان مسئولیتی ندهند که بعد پشیمانمان کنند از رایمان.
* انتخاب اساتید منتخب از هر رشته یک نفر تا معلوم شود که دانشجویان به اساتید نمره چند می دهند قبولند یا باید ترم بعد درس را با آنها مجدد پاس کنند، از این اساتید هم در همان مراسم تجلیل می شود.
* انتخاب مسئول منتخب که قطعا من نیستم چون با این همه مشکل و دردسر که برای دانشجویان بوجود آورده ام انتظار آن را نخواهم داشت.
* تریبون آزاد که باید قسمت مهم مراسم باشد که امیدواریم آزاد باشد نه بسته که بتوانیم سخن بگوییم با یار از خاطرات غار ، که فکر می کنم اگر دوربین های مدار بسته خاموش باشند و چیزی ضبط نکنند بد نشود تا ببینیم مسئولین برگزار کننده چه می کنند و حتما باید مطالب به مسئولین مربوطه ارجاع داده شود تا راه حلی برای مشکلات ما دانشجویان پیش پایمان یا راهمان بگذارند.
امیدوارم مراسم خوبی از کار در بیاد تا دوره های بعدی هم برگزار بشه که البته بستگی به خودمان دارد که چگونه ادارش کنیم.
راستی یادم رفت جناب دکتر نوروزبیگی ریاست محترم دانشگاه هم گویا مریض هستند برای سلامتی ایشون دعا کنید. انشاا... هر چه زودتر خوب بشوند تا بتونن تشریف بیارن به این مراسم اگه بذارن برگزار بشه.
عرض سلام خدمت همه ی شما دوستان و با عرض تبریک روز دانشجو....
مسلما مطلع هستید.روز پنجشنبه به مناسبت روز دانشجو دکتر ولایتی به دانشگاه آمد تا در جمع ما سخنرانی نماید.در ادامه گزارشی بسیار کوتاه و مجمل از ماوقع این مراسم را میخوانید:
در ادامه آقای ولایتی روی سن رفت و در کمال تعجب ما به جای سخن گفتن از روز دانشجو و حقوق ما دانشجویان،از فرهنگ و شکوه ایرانمان سخن گفت.شگفتی ما زمانی به اوج رسید که ایشان به سوالات دانشجویان پاسخ گفتند...ببخشید!به سوالات مجری پاسخ گفتند!
برخورد محافظان ایشان با دانشجویان به ویژه برگزارکنندگان مراسم،حضور خبرنگاران خارجی!تلاش م.س برای پرسش از ولایتی در پایان مراسم،شعار های عده ای از دانشجویان مبنی بر رساندن سلام به رهبری و... از حاشیه های این مراسم کم حاشیه بود.
لطفا نظر دهید.....با تشکر....کاویان.
سلام به بچه های گل دانشگاه امام رضا....
بعدش هم که چند تا از دانشجوهای پر دل و جیگر رفتن حسابی از خجالت شورای انضباطی در اومدن.
بعدش هم شورای انضباطی بچگی خودشو به رخ تموم بچه های عالم کشید و دوباره 4 تا از اون پرده ها رو زد تو حیاط....اونم جایی که از بیرون همچین تو چشمه که نگو و نپرس.....خلاصه .....جونم واستون بگه باز گلی به گوشه جمال اون چندنفری که یه بیانیه نوشتند و آفرین به اونهایی که امضا کردن...
حالا قضیه به اینجاها که ختم نشد که....باور نداری برو اینجاها تا بدونی قضیه بد ترکونده!!.....
تازه اینها غیر از فارس..ایسنا و هفته نامه ی نخسته..
((آقای اسداللهی کلاتو بالاتر بذار! عجب شهرتی واسه دانشگاه بهم زدی!!!))
ttp://avayedaneshgah.blogfa.com/post-138.aspx
http://www.salam-democrat.com/spip.php?article5428
http://khbar100.blogfa.com/post-5.aspx
www.roshangari.net/as/ds.cgi?art=20051229111428.html
www.mellimazhabi.org/news/122005news/2912mashhad.htm
www.advarnews.us/university/653.aspx
www.salam-democrat.com/spip.php?article5428
www.derafshmag.blogfa.com/post-59.aspx
www.asre-nou.net/1384/day/8/mmashhad.html
قربان شما. زبون کلفت!
چندی است خسته از سکوت و نخوت محیط تحصیل و بیزار از این همه هیاهوی بی ثمر در جستجوی سنگ صبوری بودم از برای حرفهای دل و در میان افراد حقیقی! و در دنیای سرا پا حقایق تلخ نیافتم کسی را که گوش به حرف دل دلمرده ام بسپارد. پس با خود گفتم سخن را در دنیای مجازی بگویم تا شاید چون تویی که آزاده ای و سخاوتمند خریدار سخنان بی خریدارم باشی.
پس بیا تو و با ما باش تا در صفحه ای مجازی از دنیای مجازی با هم از حقایق تلخی که محاطمان کرده اند بگریزیم و دقایقی به حرف دل هم گوش بسپاریم . چرا که:
«آسمان رشک برد بهر زمینی که در او بهر صحبت دو نفر یک دو نفس جمع شوند»